این هفته با این زلزله ای که اومد و پس لرزه هایی که هنوز داره میاد، روزای سخت و غم انگیزی رو گذروندیم.
واقعا وقتی آدم تصاویر این زلزله زده ها و خونه های مخروبشونو میبینه، مو به تنش سیخ میشه!
بازم باید خداروشکر کنیم که مثل زلزله بم، نصف شب که مردم خواب بودن نیومد وگرنه باید منتظر اتفاقات بدتری می بودیم.
اون لحظه ای که زلزله اومد، ما که جزء استان های مرکزی ایران هستیم هم کمی احساس کردیم(مثل اینکه حدود 2 ریشتر بوده) ولی خب خیلی کم بود و خیلی ها اصلا ذره ای لرزش زمین رو حس نکردند.
ولی در هر صورت فاجعه ای هست که پیش اومده؛ امروز وقتی وارد خونه شدم دیدم، مادرم یکم وسیله که قابل استفاده هستن و ما نیازی به اونا نداریم رو جدا کرده مثل پتو، ظرف و لوازم التحریر و ازین چیزا برای هموطنای عزیز کرمانشاهیمون.
واقعا باید خودمون رو کمی جای اونا فرض کنیم، اونوقته که خیلی چیزا رو درک میکنیم. پس چقدر خوبه که ماهم اگه چیزی تو خونه داریم که قابل استفاده هست و نیازی به اون نداریم رو حتی اگه یدونه پتو هم باشه، براشون جدا کنیم و به مراکزی که تو سطح شهر برای زلزله زدگان کمک جمع میکنند، تحویل بدیم. مطمئن باشید یه روزی جواب کارِتون رو میگیرید اونم نه به اندازه کار خودتون، بلکه چند برابر اونو دریافت میکنید.