به چشم دوستان ناقابلم، باشد ولی ای دوست
طلا را با ترازوهای بقالی نمی سنجند...
*****
به چشم دوستان ناقابلم، باشد ولی ای دوست
طلا را با ترازوهای بقالی نمی سنجند...
*****
دوقدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ ازکف دریا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود
یغما گلرویی
ز کدام رَه رسیدی؟ ز کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگَه، به درون دل فِتادی؟
هوشنگ ابتهاج
خواب دیدم که رویاست، ولی رویا نیست
عمر، جز حسرت و دیروز و غم فردا نیست
فاضل نظری
نذر کردم دور تسبیحی بخوانم إهدَنا
تا صراطم اربعین افتد به سمت کربلا
به پایان آمد این دفتر، عزایت همچنان باقیست
برای نوکرت هر روز عاشورا و هر جا کربلا باشد
عالم همه محو گل رخسار حسین است .... ذرات جهان در عجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش .... یعنی که خدای تو عزادار حسین است
از لب جانان نمی یابم نشان زندگی
پس مرا ای جان من با جان بیجانان چه کار؟
حافظ
ای که منع گریه ی بی اختیارم می کنی
گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار
***
خب دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه. میبینم که تو این دو سه روزی که ما نبودیم، کلی فعالیت داشتید و خلاصه ترکوندید. به ما که سخت گذشت؛ چون واقعا هوا گرم بود این چند روز ولی خب دیگه کارمه دیگه شیرینی خودشو داره. راستی بابت پیشنهاد های عالی تون برای رمان هم یه دنیا ممنون و برای نخوندن پست هاتون هم بسیییار عذر میخوام.
خب حالا برا این که پست خالی از لطف هم نباشه، یه تک بیتی زیبا هم بهتون تقدیم میشه:
به صورتی که تویی کمتر آفریده خدا
تو را کشیده و دست از قلم کشیده خدا
سلیم