۱۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

دوران پیری

آقا دوران پیری هم عالمی داره ها !!!

امروز با رفیقم داشتیم از داخل یه بازار قدیمی رد می شدیم. حالا کار به این ندارم که خود بازار نمای زیبایی داره و مغازه های داخلش چی دارن؛ که این خودش یه پسته که ایشالا بعدا میذارم.

خب کجا بودم؟! .. آها! آره خلاصه بازار تموم شد و به آخرش که رسیدیم، یه چند تا پیرمرد میوه فروش رو دیدم که یه چیزی روی زمین پهن کرده بودند و یه عدشون مشغول بگو و بخند بودند و یکیشون هم که توی اون سر و صدا خواب بود. اصن جوری بگو بخند داشتن که انگار نه اگار که پیرن و سنشون بالا رفته!

تا حالا بهش فکر کردید .. اگه ما پیر شدیم میخوایم چیکار کنیم؟! یا مثه فیلما میبرندمون (دقت کنید میبرندمون) خانه سالمندان کنار یه عالمه پیر! یا خودمون یه خونه کوچیک و نقلی میگیریم و روی صندلی توی بالکن میشینیم و کتاب شعر میخونیم یا گل های بالکن رو آب میدیم!

خخخ و شایدم هنوز پیر نشدیم، دار فانی رو وداع می گوییم .. خدارو چ دیدی!!

  • ۱۳
  • نظرات [ ۳۰ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • سه شنبه ۷ شهریور ۹۶

    شهادت!

    تو را غرق مِحَن کردند اما..

     غریبت در وطن کردند اما...

     غریبانه تو جان دادی، ولیکن

     تو را غسل و کفن کردند اما...

    ***

    شهادت امام محمد باقر علیه السلام

    رو به همه دوستان بیانی

    تسلیت می گم.


  • ۵
  • نظرات [ ۲۳ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • دوشنبه ۶ شهریور ۹۶

    ناسزا

    بزغاله ای بالای پشت بامی رفته بود.

    در آن هنگام، گرگی از کنار آن خانه عبور می کرد.
    بزغاله به وی ناسزا گفت.
    گرگ به بزغاله گفت تو به من ناسزا نمی گویی، بلکه آن جای بلندی که بر بالای آن ایستاده ای به من ناسزا می گوید!


    پ.ن:
    خیلی با داستانش حال کردم ...
  • ۱۲
  • نظرات [ ۲۷ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • يكشنبه ۵ شهریور ۹۶

    دلتنگی


  • ۱۱
  • نظرات [ ۲۰ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • شنبه ۴ شهریور ۹۶

    شعری دگر!

    قطره تویی، بحر تویی، لطف تویی، قهر تویی

    قند تویی، زهر تویی، بیش میازار مرا 


    جناب مولوی


    پ.ن:
    چقدر زیباست واقعا اشعار مولوی...

  • ۱۳
  • نظرات [ ۲۵ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • جمعه ۳ شهریور ۹۶

    رفاقت!

    این که میگن "دوست خوب نعمته" واقعا درسته. نمیدونم چقدر اهل دوستی یا رفاقت با کسی هستید ولی اگه نیستید، بدونید که واقعا ضرر کردید. ربطی هم به درون گرا یا برون گرا بودنتون نداره و به نظر من حتماً یکی رو باید برا خودتون انتخاب کنید که هم سالم باشه و هم مَچ با خودتون باشه (البته ویژگی های دوست خوب رو توی کتابا خیلی نوشتن و من نمیخوام به اونا اشاره کنم).
    بنده تو این سه چهار سال، با آدمای زیادی بودم. آدمایی که به ظاهر بام دوست بودن ولی در واقع از دشمن هم بدتر بودن و به خاطر همینا، کلی ضربه بهم وارد شد که شاید جبران اینا خیلی برام گرون تموم شد ولی خب چه کنم که خودم کردم که لعنت بر خودم باد!
    تا اینکه الان بالاخره تونستم رفیقی مناسب برا خودمو پیدا کنم. کسی که واقعا حرف نداره! هم سالمه و هم سلایق و تفکراتمون شبیه به همه خلاصه که اصلا قابل قیاس با قبلیا نیس؛ طوری که هر روز علاقه من به ایشون بیشتر میشه و امید دارم که این رفاقت دو طرفه است و از روی هوا و هوس نیست و قطعاً مورد پسند پروردگار هم هست؛
    خدا حفظش کنه این بزرگوار رو:))
    شاید پیدا کردن یه همچین آدمایی براتون سخت باشه ولی غیرممکن نیست. فقط نیاز به دقت داره و هدف شما از انتخابشون. یه چیز دیگه هم بگم که شاید خالی از لطف نباشه و اون اینه که تا میتونید از هم سناتون رفیق انتخاب کنید؛ شاید با کمی دقت می تونید فرق هم سن با غیرش رو بفهمید!



    پ.ن:
    دوباره میگم اگه تا حالا نداشتید یا بهش اهمیتی نمی دادید، زود اقدام کنید که اصلا دنیاتون عوض میشه!
    و چه خوش گفتند: تنها گنجی که جستجو کردنش می ارزد، دوست واقعی است...

  • ۱۱
  • نظرات [ ۲۰ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • پنجشنبه ۲ شهریور ۹۶

    تلاش

    شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.

    وقتی زنگ را زدند، بیدار شد و چشمش به دو مسئله ای که روی تخته نوشته شده بود، افتاد. با عجله آن ها را نوشت و با این باور که استاد آن دو مسئله را برای تکلیف منزل داده است، تمام آن روز و شب را برای حلشان تلاش کرد.

    هیچ یک را نتوانست حل کند. اما در طی آن هفته، دست از کوشش بر نداشت تا اینکه بالاخره یکی از آن ها را حل کرد و نزد استاد برد. استاد شگفت زده شد و به او گفت: من این مسئله را به عنوان غیر قابل حل ترین مسائل ریاضی بر روی تخته نوشتم!



    پ.ن:
    واقعا یارو چه حالی داشته ها ... خدایا ازین حالا به مام بده تا تلاش کنیم!

  • ۸
  • نظرات [ ۲۰ ]
    • .. مــَـمــَّـد ..
    • چهارشنبه ۱ شهریور ۹۶
    می نویسم;
    تنها که می شم;
    خسته که می شم;
    شـــــــاد که می شم;
    غـمــگـیــن که می شم;
    عصــبــانـــی که می شم;
    بـی حـوصــــله که می شم;
    می نویسم;
    و در "قلک"ـم ذخیره می کنم...
    موضوعات